هدیه
این روزها منزل هر کس می روم سعی می کنم هدیه ای ببرم. هدیه اگر نشد ببرم سعی می کنم با روی خوش، او را مهمان اندکی لبخند کنم..اما می اندیشیدم که چه خوب است که بدانم پیامبرم صلی الله علیه و اله و سلم چه نوع هدیه ای دریافت می کرد و چه نوع هدیه هایی می داد..
اکنون می خواهم به این بهانه، اندکی بخوانم از سیره ی پیامبرم صلی الله علیه و اله
اولین روایتی که خواندم می دانید چه بود؟ من دنبال این بودم که ببینم پیامبرم چه هدیه ای می داده است و می گرفته و با خواندن این روایت فهمیدم که من ِ انسان ، به خدا هم هدیه می توانم بدهم...هدیه ام به خدا، نمازی است که در وقت مخصوصی خوانده شود 1...وقتی که هر کسی این وقت را در نمی یابد . یعنی که هر کسی هم لایق هدیه دادن به خداوند نیست..
بهترین هدیه ای که می توانم به دوستم بدهم چیست؟ فکر کنید و ببینید به ذهنتان می رسید که بهترین هدیه این 2باشد؟ به نظرتان چرا این هدیه از دیگر هدیه ها مهم تر و باارزش تر است؟
داشتم فکر می کردم روی این حدیث...که اگر من عمل کنم و هدیه ای اینچنین پیشکش برادر مومنم بکنم، او آیا، این را هدیه می داند و خواهد پذیرفت؟ می دونین که ناراحت کننده است که انسان هدیه ای به کسی بدهد و او قبول نکند..یا قبول کند و برگرداند...ناراحت کننده است...هم باید ظرفیت هدیه ای اینچنین دادن را در خود تقویت کنم و هم ظرفیت پذیرفتن هدیه ای اینچنین را ...
یادم آمد که هدیه ای اینچنین، امسال دریافت کردم... هدیه ای شیرین و زیبا بود...
خداوندا ، روزیمان کن همین دو روایت را توشه ی آخرتمان گردانیم با أحسن اعمالمان..آمین
ایاى خوبى به خدایتان بدهید، تا خدا جایزههاى بهتر به شما دهد، و بدانید که جز مؤمن صدّیق کسى بر آن مواظبت نمىکند