شکرانه ای دیگر
من هر چی می خوام بزارم یه مدت ننویسم باز نمی شه و مجبور می شم بنویسم. امروز یکی از دوستای خوبم رو که مدتی بود از دست داده بودم خدا بهم برگردوند. کسی که مهربونیش من رو شیفته ی خودش کرده بود و دل بزرگش. کسی که شب های زیادی یار و غمخوار لحظه های تنهایی من بود و تنهایی ام را با یاد خدا پر کرد. تنها کسی که برام نماز خوند و برای ارامشم دعا کرد. تنها کسی که من همیشه اون رو تو همه ی روزهایی که توش نفس می کشم دعا می کنم. براش دعا می کنم که پایدار باشه. براش صدقه می دم هر روز. دوسش دارم زیاد و براش ارزو می کنم که تو همه ی زندگیش موفق باشه. امروز به شکرانه ی دوباره دیدنش خواستم این مطلب رو بنویسم و از خدا تشکر کنم به خاطر این منتی که بر من نهاد . ای کاش اون کسی رو که خودش هم می دونه همیشه می داشتم. یادمه یکی به من می گفت ای کاش رو از زندگیت حذف کن. سعی می کنم اما بعضی وقتا نمی شه. ادم دوست داره ایکاش های زیادی رو بگه. ای کاش خدایا ما را در کنار امام زمانمان قرار می دادی و ما را عارف به حق حضرتش. التماس دعا دارم از همه.
پروردگارا، مومنین برادران و خوارهان ایمانی یکدیگرند، همه ی برادران و خواهران مرا د رکنف حمایت خود قرار ده و روزیشان را سرشار از عطوفت، مهربانی، عشق، محبت و علم و دانش و یقین قرار ده.... آمین
- ۸۹/۰۷/۰۴