رهبرا خوش آمدی...
ما اولش عقب وایساده بودیم .دیدیم طاقت نمی یاریم و یواش یواش رفتم جلو. یادم افتاد من موبایلم رو اجازه دادن بیارم برای همین در اوردم که به خیال خودم عکس بگیرم. ولی خب فاصلم با اینکه کم بود ولی زیاد هم بود. یواش یواش اروووم همینطوری می رفتم جلو تا برسم به جایگاه... یعنی میله های جلوی جایگاه.. حالا خودتون ببینین که رسیدم یا نه...
این عکس رو هم زوم کردم که اقا رو واضح تر بشه دید ولی خب کیفیتش می یاد پایین اخه ده مگا پیکسل که نیست دوربین گوشیم....
بعد همینطور هی رفتیم جلو هی رفتیم جلو. وسطش نشستیم یه خانومی حالش لد شده بود بهش اب دادیم و بادش زدیم و صحبت های آقا رو گوش دادیم . حالش که بهتر شد بلند شدیم و دوباره هی رفتیم جلو هی رفتیم جلو. جالبه با اینکه خیلی شلوغ بود احساس نمی کردم که دارم له می شم... الحمد لله....خلاصه جلوتر نمی شد رفت دیگه... خودتون که می بینید چرا... آقایون مقدم اند دیگه .. خوش به حالشون...
این یکی هم کیفیتش پایین تر شده چون زومش کردم . الاهی فدای اقا بشم من...
ناراحت شده بودم. با غصه و ناراحتی بعد از حدود یک ساعت شنیدن و حس کردن حضور آقام داشتم با رهبرم دعا می کردم و می دونستم که دیگه اخر دیدارمونه. غصم گرفته بود. دستامو بلند کردم و برای سلامتی رهبرم دعا کردم. و آمین گفتم به دعاهایی که از دهان مبارک رهبرم خارج می شد و به آسمان ها می رفت.....آمین...
اینم از اخر دیدار که آقا رفتند و دیگر جای ماندن نیست بدون حضور آقا.....ولی خودمونیم ها... خیلی نزدیکشون بودم.... الحمد لله... البته به فاصله ی دو متری که تهران تو حسینیه ی امام خمینی می دیدیمشون نبود ولی خب این هم غنیمتی بود. الحمد لله... شکر نعمت نعمتت افزون کند... ان شاالله که بازم ببینیمشون. از نزدیک نزدیک نزدیک....
اینم یک ذره از جمعیت عظیمی که اومده بودن. خب زاویه دوربین که نمی تونه همه جا رو نشون بده. فقط یه محدوده ی کوچیک از جلوشو نشون می ده....
و اما حاشیه ها که این خانم با کودکش اومده بود وسط اون جمعیت و همه به جای اینکه بهش بگن افرین که زحمت کشیدی و عشقت رو به اقا نشون دادی هی م یگفتن : چرا بچه رو اوردی این جا و این ها... یادش بخیر زمان امام که ما که کوچولو بودیم .. البته ما نه بزرگ تر از ما... پا به پای بزرگ تر ها تو تظاهرات بودن... تازهاین جا که امنیت داشت حسابی....یادم نره بگم ازشون اجازه گرفتم عکس بگیرم ها.....
این هم اتوبوس هاییه که کیف و موبایل خانم ها رو گرفته بود و به اون ها بر می گردوند. عجب زحمی می کشن این ها.. البته ما که موبالمون رو نگرفتن... گفتن ببرین تو... ما هم از خدا خواسته بردیم تو و هی عکس گرفتیم و هی فیلم گرفتیم...خب اقامون رو ندیده بودیم کلی وقت...
و اما این اخرین عکس که چون کلی حرص خوردم انداختم. اخه بشر زنده و عاقل، کی می یاد وسط خانم ها راه بره که شما می یان؟؟!!! اینم عکس آقایونیه که وسط خانم ها یه راه برا خودشون باز کردن و دارن می رن به ست حرم مثلا که خب همه ی اون جا رو بسته بودن. ..ای خدااااااا از دست این .... لا اله الا الله... خلاصه که کلی حرص خوردیم و تذکر هم که می دادیم ماشالله حاضر جواب بودن و کلی ....چی بگم.....رفتم به انتظامات آقایون گفتم که این راه رو ببندند و لا اقل دو طرفش کنند..از یه گوشه ای جایی نه از وسط خانم هایی که کیپ به کیپ هم دارن بر می گردن.....ولی خب.... خیلی حال داد دیدن آقا..... جای همتون خالی.... ان شاالله زیارت کنید خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو....
التماس دعا
- ۸۹/۰۷/۲۸
از همون سمتی که عکس گرفتی تقریبا همون مسیر من هم بودم
واقعا دیدن اقا چقدر الذت بخشه
مردم از شب دور اون جایگاه میکشتند
با اینکه شلوغ بود همه از این شلوغی لذت میبردند
من دیدم کسانی را که به محض اینکه چهره پر از نور اقا را دیدند از چشاشون اشک جاری بود
خدای این مرد چقدر محبوب دلهاست
واقعیت همینه هرکه در درگاه تو عبد باشد به زمین افتد وخاشع وخاضع باشد تو به عرش میرسانیش
خدایا کمکمان کن تا خود را بسازیم
خدایا این رهبر این وجود پر نور وبرکت را طول عمر عطا بفرما
خدایا ما منتظر رویت خورشیدم کی میشود چنین عاشقانه به استقبال امام زمان بریم
میشه رفت؟