فواره
تا حالا به فواره نگاه کردی؟ یه نگاهی بهش بنداز و با یه قطره اش همسفر شو تا به مقصدش برسه...
من ِ قطره از منبع آبی که قراره به بالا بره بیرون می یام. با فشار و سرعت به بالا می رم. انگار که دارم پرواز می کنم. خودم فکر می کنم دارم نفس می کشم و آزاد هستم. می خوام به اغوش دریا و حوضم برگردم اما نمی تونم. این فشاری که زیر خودم گذاشتم و این اهمیتی که من دارم این اجازه رو بهم نمی ده که بر گردم و در حوض ناپدید بشم. آخه من قطره ی متشخصی هستم. من باید، قطره جلوه کنم. به صورت تک قطره ای بیام بالا و بالا تا همه من رو ببینن. گو اینکه دوست دارم برم و جزئی از اب بشم اما خودبینی ام نمی ذاره قطره بودنم رو رها کنم. بالا می رم بالا می رم تا حدی که دیگه نمی تونم. می شکنم و پایین می افتم. حالا با سر می افتم یا با پا دیگه بماند. فقط می دونم که دیگه شکسته شدم و می افتم تو حوض و می شوم آب این حوض. دیگه من رو به صورت قطره نمی تونین پیدا کنین. چون منی وجود نداره.
اگه حوصله ات کشید یه بار دیگه بخون داستان قطره رو.فرض کن که خودت قطره ای.
ما ادم ها هم قطره ای هستیم که خداوند ما را خلق کرد .اینقدر خودمون رو می بینم و استکبار می کنیم و نمی خواهیم به ظاهر، از این خود فارغ شویم و بالا رفتن رو رهایی و ازادی می بینیم که هی بالا تر می رویم در این عرصه خودخواهی و بالاتر می رویم اما ...
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
بالاخره می رسیم به حدی که این روح ما تحمل جدایی از دریا و اصل خودش رو نداره و اون جاست که منیّت من می شکنه و من به آغوش خدای خودم باز می گردم. البته اگه بشکنه و در راه بخار نشم یا یخ نزنم.
حساب کن یه قطره وقتی می افته تو حوض چه صحنه زیبایی می شه. انگار آغوش باز می کنن برای اینکه این قطره بیاد تو بغلشون. خدا هم این گونه و چه بسا زیباتر آغوشش رو برای ما باز کرده.
تو همه کارها یه حدی داره این منیت و خودخواهی ما و زمانی که به اون حد شکستنش برسه ، انگار مسئله حل می شه. مثلا یکی نماز صبحش قضا می شه و ناراحته. هر روز ناراحته و ناراحته اونقدر که دیگه می بینه که نمی تونه صبح ها بلند بشه و ببینه که نمازش قضا شده، این می رسه به حد شکست فواره و از فردا صبح تا یه تکونی می خوره یا یه صدایی می یاد، از جا می پره که مبادا نمازش قضا بشه.
بیشتر روش فکر کن و با زندگیت تطبیق بده ببین این درسته که ان الانسان لیطغی ، أن رآه استغنی؟؟ (زمانیکه انسان خودش رو بی نیاز ببینه، طغیان می کنه)
حالا این ایه چه ربطی به فواره داشت؟ می تونی برام توضیحش بدی؟ لطف می کنی اگه بنویسی....
---------------------
پی نوشت : عکس بالا صحن گوهرشاد حرم امام رضا علیه السلام هست. السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی و رحمه الله و برکاته.
- ۹۰/۰۱/۰۹
سپیده صبحتان تابناک
سایه عمرتان بلند
ساز زندگیتان کوک
سرزمین دلتان سبز
سال نو مبارک