سیــــاه مشــق

بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن .............. نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب

سیــــاه مشــق

بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن .............. نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب

سلام.
به "سیاه مشق" هایم خوش امدید.
دوستانی که لطف می کنید و نظر می گذارید، یه لطف دیگه هم بکنید و خصوصی نظر نگذارید تا دیگران هم بهره مند شوند مگه جایی که واقعا ضرورت داره.
ممنون از همه دوستانی که نظر می گذارند و من رو با کلماتی بیشتر آشنا می کنند.
پایدار باشید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

گنجیشک بودن هم بد نیستا

يكشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۱۱ ق.ظ

امروز می خوام حرفای یک استاد رو به شاگردش براتون بزارم. گمونم برای همه مفید باشه اگر چه که شاگرد  می گه این کلام رو نفهمیده. براش بنویسید که استاد چی می خواست بهش بفهمونه. این پست اختصاص داره به شاگرد که حرف استاد رو ماها براش بازتر کنیم. پس بسم الله. 

استاد:  میگن گنجشک میشینه روی  نازک ترین شاخه درخت ، شاخه ای که چند لحظه دیگه میشکنه.  اما در اون بالا بدون اعتنا به شکست شاخه  راحت اواز میخونه  انگار نه انگار که مشکلی الا ن پیش میاد  چون اعتماد داره که پرواز بلده وبه موقع بالهاشو باز میکنه ومیپره

 مشکل خیلی از ماها یا نداشتن بال پرواز است ویا اعتماد نکردن به بال پرواز 

 وقتی بحرانی در زندگی پیش میاد، اگه گنجشک باشی، نه فحش میدی ونه سخت میگیری   چون مطمئنی آخرش میپری. وقتی چنین شد در آرامش آواز میخونی .وقتی چنین شد به موقع و درست تصمیم میگیری. ادمهای قوی وقدرتمند معنوی  در طوفانها لبخندشون بیشتره، چون مطمئن هستند که موقع رسیدن عنایت خداست  پس به خدا اعتماد کن

 ارزوی مرگ1 یکی از کمالات است  ولی کدوم ارزو و کدوم مرگ  قران هم میگه بگو اگر راست میگید که شما به خدا نزدیکید تمنای  مرگ کنید 2 مضمون این سخن

 شیعه و مومن فحش3 نمیده  دهان ماها پاکتر از اون است که بوی تعفن داشته باشه  بوی تعفن اگه در دهن ما باشه نزدیکترین بینی کدوم بینی است؟  بینی خودمان  پس این بو تعفن قبل از همه خودمان را اذیت میکند بعد دیگران را  اما اگه معطر باشه چی  اولین نفر دماغ خودمان خوشبو میشود پس معطر کن عالم را  به همین خاطر قران میگه  اگه خوبی هم بکنید به خودتان میکنید  بدی هم بکنید به  خودتان میکنید  ما به عالمی نور میدهیم وعطر میدهیم  اگر اعتماد به خدا بکنیم

پی نوشت 1: جهت راهنمایی و مثلا اینکه من فهمیدم!!!. کلام استاد سه بخش بود. یکی مربوط به بحران. یکی مربوط به مرگ و یکی مربوط به فحاشی کردن و این ها...

پی نوشت 2: این شاگرد بیچاره روزی جند بار قراره بیاد نظراتتون رو بخونه. پس براش توضیح بدین. من هم تند تند نظرات رو تایید می کنم که زودتر به جوابش برسه.

پی نوشت 3: شاگرد ! به حرف استاد گوش ندادی حداقل بیا به حرف همکلاسی هات گوش بده



1.  َ مِنْ کَلَامِهِ ع حِینَ نَقَضَ مُعَاوِیَةُ الْعَهْدَ وَ بَعَثَ بِالضَّحَّاکِ بْنِ قَیْسٍ لِلْغَارَةِ عَلَى أَهْلِ الْعِرَاقِ فَلَقِیَ عَمْرَو بْنَ عُمَیْسِ بْنِ مَسْعُودٍ فَقَتَلَهُ الضَّحَّاکُ وَ قَتَلَ نَاساً مِنْ أَصْحَابِهِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ أَنْ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ اخْرُجُوا إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ وَ إِلَى جَیْشٍ لَکُمْ قَدْ أُصِیبَ مِنْهُ طَرَفٌ اخْرُجُوا فَقَاتِلُوا عَدُوَّکُمْ وَ امْنَعُوا حَرِیمَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ قَالَ فَرَدُّوا عَلَیْهِ رَدّاً ضَعِیفاً وَ رَأَى مِنْهُمْ عَجْزاً وَ فَشَلًا فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِی بِکُلِّ ثَمَانِیَةٍ مِنْکُمْ رَجُلًا مِنْهُمْ وَیْحَکُمْ اخْرُجُوا مَعِی ثُمَّ فِرُّوا عَنِّی إِنْ بَدَا لَکُمْ فَوَ اللَّهِ مَا أَکْرَهُ لِقَاءَ رَبِّی عَلَى نِیَّتِی وَ بَصِیرَتِی وَ فِی ذَلِکَ رَوْحٌ لِی عَظِیمٌ وَ فَرَجٌ مِنْ مُنَاجَاتِکُمْ وَ مُقَاسَاتِکُمْ وَ مُدَارَاتِکُمْ مِثْلَ مَا تُدَارَى الْبِکَارُ الْعَمِدَةُ أَوِ الثِّیَابُ الْمُتَهَتِّرَةُ کُلَّمَا خِیطَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهَتَّکَتْ مِنْ جَانِبٍ عَلَى صَاحِبِهَا (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد    ج‏1      ص : 271)
و از سخنان آن حضرت علیه السّلام است آنگاه که معاویه پیمان را شکست و ضحاک بن قیس را براى یغماگرى و چپاول مردم عراق فرستاد (چون از مواد صلحنامه این بود که تا پایان داورى حکمین مردم شام و عراق بر جان و مال خود ایمن باشند و هیچ یک از طرفین گزندى بهم نرسانند، و معاویه پیمان شکن بدین قرار داد وقعى ننهاد و گروهى را براى غارت و چپاول بعراق و یمن و مدینه و طائف و جاهاى دیگر فرستاد و چه جنایاتى که اینان مرتکب شدند) پس ضحاک سر راه خود عمرو بن عمیس بن مسعود را (که برادرزاده عبد اللَّه مسعود معروف بود) بکشت و گروهى از همراهان او را نیز گردن زد (خبر این جریان بگوش امیر المؤمنین علیه السّلام رسید) و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم کوفه بسوى بنده شایسته و صالح (یعنى عمرو بن عمیس) بیرون روید و بنزد لشکر خود که گروهى از آنها کشته و مجروح شده‏اند رهسپار شوید، بروید و با دشمن خود پیکار کنید و بیگانه را از حریم شهر و دیار خود بازگردانید اگر مرد کارى در راه خدا هستید (راوى) گوید: مردم بسستى پاسخ آن حضرت را دادند و آن بزرگوار از آن مردم زبونى و ترس و بد دلى مشاهده کرد، پس فرمود: بخدا سوگند دوست داشتم که بجاى هشت تن از شما یکتن از ایشان (یعنى مردم شام و لشکر معاویه) را داشتم، واى بر شما با من بیرون آئید سپس اگر خواستید بگریزید، بخدا سوگند من دیدار پروردگارم (یعنى مرگ) را با نیت درست و بینائى کاملى که دارم ناخوش ندارم، و در آن آسایشى بس بزرگ و گشایشى از گفتگو کردن با شما است، و از زیر بار رنج سلوک با شما و مدارا کردنتان (آسوده شوم، مدارا کردنى) چون مدارا کردن با شتران جوانى که سنگینى بار کوهان آنها را کوفته است، یا چون جامه‏هاى کهنه‏اى که چند بار پاره شده و از هر سو دوخته شود از جاى دیگر پاره گردد. (و شما چون آن شتران و جامه‏ها هستید که من باید با شما بسازم).

2. قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (94بقره)
وَ لَن یَتَمَنَّوْهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ  وَ اللَّهُ عَلِیمُ  بِالظَّالِمِینَ(95بقره)
وَ لَتَجِدَنهَُّمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلىَ‏ حَیَوةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ  یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ  وَ اللَّهُ بَصِیرُ  بِمَا یَعْمَلُونَ(بقره96)


3.   عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّاسَ فَقَالَ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِی یَمْنَعُ رِفْدَهُ وَ یَضْرِبُ عَبْدَهُ وَ یَتَزَوَّدُ وَحْدَهُ فَظَنُّوا أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً هُوَ شَرٌّ مِنْ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِی لَا یُرْجَى خَیْرُهُ وَ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ فَظَنُّوا أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً هُوَ شَرٌّ مِنْ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمُتَفَحِّشُ اللَّعَّانُ الَّذِی إِذَا ذُکِرَ عِنْدَهُ الْمُؤْمِنُونَ لَعَنَهُمْ وَ إِذَا ذَکَرُوهُ لَعَنُوه (الکافی    ج‏2     ص : 289)
امام باقر علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله براى مردم خطبه خواند و فرمود:
بدترین شما را بشما خبر ندهم؟ گفتند: چرا یا رسول اللَّه! فرمود: کسى که از صله و بخشش دریغ کند و بنده خود را بزند و تنها بخورد، آنها گمان کردند خدا مخلوقى را بدتر از او نیافریده.
سپس فرمود: بدتر از این را بشما خبر ندهم؟ گفتند: چرا یا رسول اللَّه! فرمود: کسى که بخیرش امید نیست و از شرش ایمنى نباشد، آنها گمان کردند خدا مخلوقى را بدتر از او نیافریده.
سپس فرمود: شما را خبر ندهم به بدتر از این؟ عرض کردند: چرا یا رسول اللَّه! فرمود: کسى که زیاد فحش دهد و لعنت کند، چون مؤمنین را نزدش نام برند آنها را لعنت کند و چون آنها یادش کنند لعنتش کنند.

* قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَبْعَدِکُمْ مِنِّی شَبَهاً قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْفَاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذِی‏ءُ الْبَخِیلُ الْمُخْتَالُ الْحَقُودُ الْحَسُودُ الْقَاسِی الْقَلْبِ الْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُرْجَى غَیْرُ الْمَأْمُونِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَى (الکافی    ج‏2     ص : 289)
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: کسى را که شباهتش از همه شما بمن دورتر است بشما خبر ندهم؟ گفتند: چرا یا رسول اللَّه! فرمود: کسى که از فحش گفتن و فحش شنیدن پروا ندارد [فحش دهد و بسیار دهد] و بد زبانست و بخیل و متکبر و کینه‏توز و حسود و سخت دل و از هر خیرى که بدان امید میرود دور است و از هر شریکه از آن پرهیز مى‏شود، از او ایمنى نیست.
  • قلم سیاه مشق

نظرات  (۲۹)

  • یک تکه ازخدا
  • سلام
    عسک این گنجشکت بهتر از قبلی بود اون یکی خیلی وحشتناک بود.
    ...............................
    استادتون خیلی استاد بودها
    واقعا نکات تامل برانگیزانه ی بود( اوهو اوهو اوهو..مثلا سرفه بود)
    راستش مشکل بیشتر از نداشتن اعتماد و اطمینانه که اگه بخوایم اخوندی بهش نگاه کنیم یعنی همون ایمان که اگه وار د قلب کسی بشه دیگه حتی اگه شاخه بشکنه و پروازم بلد نباشه اصلانمی ترسه ...

    ...............
    یاد غلامی افتادم که امام بهش گفت بپر تو تنور پر اتیش و اونم پرید...
    پاسخ:
    ممنون خواهرم که توضیح دادی.
    جز وصل تو دل به هر چه دادم توبه

    بی یاد تو هر جا که نشستم توبه

    در حضرت تو توبه شکستم صد بار

    زین توبه که صد بار شکستم توبه .

    ابوسعید ابوالخیر
    پاسخ:
    ممنون
    :) خیلی جالبه
    پاسخ:
    موفق باشی.
    حس گنجیشک جالبه. خوبه که مثه اون باشم ،نه؟؟
    هر 3 بخش حرف استاد یکیه. قران و تا حالا کامل نخوندم. ولی ایه رو خیلی دوست دارم . یه بخشی از اون ایه اینه"بگو، خدای مرا بس است." هر کسی که به این جمله اعتقاد پیدا کنه، دیگه همه چی حله!! نه ترسی از افتادن و سقوط می مونه. نه ناراحتی از دیگران و در پی اون بد دهنی. و نه مشکل خاصی با مرگ. آدما فقط باید خدا رو داشته باشن. من فکر می کنم ترسیدن گناهه. چون ترسیدن ، یعنی ممکن اتفاقی واسم بیفته که خدا نتونه ازم دفاع کنه. بد اخلاقیم گناه. بد اخلاقی یعنی ناشکری.
    این مطلب دوباره این چیزا رو یادم انداخت. تشکر :)
  • ایتام آل محمد ( ع )
  • سلام علیکم
    اگر ما مفهوم توکل را بدانیم خیلی مسائل برامون حل شده است . برای اینکه بخواهم مفهوم توکل را برسانم توجه شما را به یک مثال جلب می کنم . شما در هواپیمائی که بر فراز دریا یا اقیانوس در حال حرکت هست نشسته اید ، به چه چیزی دل خوش کرده اید ؟ زیر پاهای شما چه چیزی قرار دارد که اگر هواپیما سقوط کرد شما بتوانید به آن تمسک جوئید ؟ توکل هم یعنی اینکه شما همیشه احساس کنید که زیر پایتان خالی است و جز به خدا و اهل بیت علیهم السلام اتکائی ندارید .
    اون گنجیشکه توکل به خدا کرده و خیالش راحته . ما میگیم توکل ولی از توکل در وجودمان خبری نیست .
    در تائیدات الهی باشید .
    شرمنده وب ندارم. مال شما رو همین امروز دیدم. چشمونو گرفت. خدا بخواد بازم مطالب خوبی رو اینجا ببینم. موفق باشین :)
    پاسخ:
    پایدار باشی
  • طلبه های ونوسی
  • " مشکل خیلی از ماها یا نداشتن بال پرواز است ویا اعتماد نکردن به بال پرواز "
    واقعا همینه‏!
    پاسخ:
    خسته نباشی دوست عزیز من. الان توضیح دادی دیگه!
    سلام عزیزم
    امروز اومدم دعوا کنم باهات اما دیدم گفتی حرف بد نزن خجالت کشیدم باشه حالا دیگه به من سر نمی زنی بزار بیام ایران با اون وروجک دست به یکی می کنم پوستتو می کنم
    عزیزم نه فحش هر کاری ما تو این دنیا انجام بدیم اولین کسی که از اون کار ما خیر یا ضرر می بینه خودمون هستیم اگه با کلام با گفتار و رفتار پاک بودیم خودمون اول به سلامتی جسم و روح می رسیم اگر هم نه اولین نفر که رنج می بره خدمون هستیم

    سلام
    بحث زیبا وپر معنی بوده
    واقعا باید از چنین استاد سپاسگذار بود که چنین نکات زیبا وژر بار را در قالب مثال وبه نحمو احسن بیان کرده
    ولی کاش ظرفیت شاگرد را هم میسنجید ویا براش توضیح میدادویا خود شاگردکم کاری کرده چون استاد استاد است
    بخش اول
    اعتماد ما به خدا کمتر از اعتماد گنجشک به بالهاش است به خدا اعتماد واقعی نداریم
    بخش دوم
    بزرگان هم تمنای مرگ میکردند مرگ رسیدن به محبوب است اما ایا واقعاخود را برای محبوب اماده کردیم که تمنای مرگ میکنیم؟
    بخش سوم
    چه خوب وزیبا بیان کرده
    هرچه کنی به خود کنی
  • طلبه های ونوسی
  • گیر نده دیگه
    پاسخ:
    جدی گفتم رفیق شفیق....
  • اسماعیل (ساحل)
  • سلام دوست بسیار خوب از اینکه شعر مورد استفاده شما قرار گرفته خوشحال شدم واینکه بلااخره میتوانم مفید واقع شوم هم خوشحالم واما با کمال تاسف باید بگویم که اکثر ما یا مسلمان نیستیم یا مسلمانی را فراموش کرده ایم . شما توجه کنید اگر ما حتی همه قرآن را نخوانده باشیم وفقط به ابیاتی مثل این هم توجه کنیم مساله حل است .

    گر نگهدار من آنست که من می دانم ** شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد .....

    و در رابطه با بد زبانی که هر روز بیشتر در جامعه میبینیم واقعا مسلمان دهانی که از آن نام مبارک حق تعالی بیرون میآید به هرز آلوده نمی کند ، البته نا گفته نماند که اینهم ارثیه آنهائی است که بهترین کلامشان چه برای لطف کردن یا برای توبیخ (پدر سوخته ) گفتن بوده . خوب دوست عزیز فکر کنم زیاده حرف زدم این تقصیر شما بود که در ؛ درددلم را باز کردی .

    خدا همه مارا یاری دهد که با هم زبان خوب و خوش روئی باهم صحبت کنیم که این از پیامبر اکرم (ص) به ما ارث رسیده . ضمنا در مورد توکل به خدا با همین مضمون نوشته ای در آرشیوم است که برای خودم اتفاق افتاده دوست داشتی یک نگاه اجما لی بکن . تاریخ 28 . 7 . 89 خدا نگهدار
    پاسخ:
    پایدار باشید
    سسلام . ممنوم ازت که بم سر میزنی.
    خوشحال میشم بازم بم سر بزنی.
    ببخشید که دیر دیر میام . دیگه سر کارو دانشگاه و .............
    ولی بازم ممنون که میاین.
    به امید دیدار
    پاسخ:
    پایدار باشید
    کاشکی هممون بال پرواز داشتیم
    پاسخ:
    پایدار باشید
    سلام عزیز . چه مطلب جالبی نوشتی خیلی خوشم اومد .
    مشکل ما آدما همینه که امید و توکل نداریم . این دو سلاح دنیای سخت و ترسناکه
    پاسخ:
    پایدار باشید
    سلام .
    اول که گنجشک اصلا آواز نمی خونه .
    دوم شاخه درخت هر چه قدر هم نازک باشه نمی شکنه چون تره .
    سوم مشکل ما این ها که گفتین نیست. بلکه مشکل ما عدم میل به پروازه .
    من دیگه دلم نمیخ اد پرواز کنم . از پرواز خوشم نمیاد. دلم میخاد خدابرم داره ببرتم اون بالا بالاها . خسته ام .
    سلام عزیزم // همه ی اون نکاتی که خداوند پیامبرش و امامان بعد از اون اومدن و فرمودن اما کجاست گوشهای شنوا ؟!!

    فکر میکنم اخلاص و ایمان بالا

    شما خوبی؟ موفق ++ باشی به لطف و رحمت بی نهایتش

    و صل الله علی محمد و آله اطاهرین
  • شکیبا رویای عبور
  • سلام ودرودتان وممنون از نگاه مهربان همیشگی شما ...
    امیدوارم پرواز با بالهای اعتماد را در اقلیم عشق وباور بیاموزیم که اگر خدا بخواهد همان خواهد شد ولا غیر ...
    نکات زیبایی بود .پر از تامل ونیاز به تفکر در نظام خلقت الهی که همه چیز بدست توانای خدا وهست ... التماس دعا
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    این تیکه اشو که مطمئنی آخرش میپری به نظرم ینی خدایی که عاشق توهه بهترین ها رو همیشه بره تو سوا کرده حتی اگه به مزاجت خوش نیاد و تو زمانی از پریدنت مطمئن میشی که ایمان داشته باشی اونی که عاشقته اگه جزایی هم برای گناهت گذاشته و تو بدبختی می بینیش برای خودته وگرنه به خدای تو نه سودی میرسه نه ضرری.اون آرزوشه که مطمئن بشی که میپری ...
    منم مشکل رسیدن به این ایمانو دارم ولی تا حالاش به این رسیدم بیشتر ناشی از فراموش کردنه....من یه جاهایی میفهمم عشقش رو برای این که فراموش نکنم بهتره یه جایی ثبتش کنم که ببینمشو یادم نره...

    سلام
    عالی بود مطلبت
    من خیلی زود عصبانی میشم و دست خودم نیست
    کاش میشد خودم رو درست کنم
    پاسخ:
    پایدار باشید
    سلام باران عزیزم
    هرکسی ظرفیت هایی داره
    هرکسی ی دید خاص خودشو به عالم داره به آینده به پرواز کردن
    اما یه جاهایی همه مشترک اند اینکه همه رو شاخه ایم
    اما
    بعضیامون سفت به این شاخه چسبیدیم خب شاخه روزی می شکنه و ما با شاخه سقوط می کنیم شاید پرواز هم بلد بودیم اما چون تنگ نظر بودیم افتادیم ...
    بعضیامون بقیه رو هل میدیم تا شاخه سبک تر شه ما بمونیم که بازم با شکست شاخه
    میفتیم ،
    مشکل گاهی اینه که اصلا باورنداریم باید پرواز کنیم
    شاید اونایی رو که هلشون دادیم با باور و اعتماد و اعتقاد به داشته هاشون براحتی پرواز کنن وما ...
    گاهی از ارتفاع می ترسیم
    بهتره هدفای بزرگ روتقسیم کنیم ...
    اگه خوب یاد گرفتیم بال بزنیم براحتی به آسمون میرسیم خیالمون بابت مرگ راحته راحته ...
    اما ناسزا گفتن .خب اگه برای خودمون ارزش قائل باشیم حله ...
    شرمنده زیاد شد
    تلافیه این مدت غیبت صغری
    ممنون


    با سلام
    مطلب خوبی رو نوشته بودید که هر کدام در جای خودش مناسب بود اما ربط این سه مطلب رو نفهمیدم شاید باید در مورد ارتباط آنها استاد توضیح دیگری بدهند
    به طور کلی در دو صورت تمنای مرگ خوبه
    1-جهت آرزوی لقاء خدا را داشتن
    2- جهت نیفتادن در مسیر بی بازگشت گناه(در دعای مکارم الاخلاق)
    خدا مارو از شر شیاطین جن و انس نگه دارد و توفیق عمل به گفته هایمان را بدهد انشاء الله
    منتظر پست بعدی استاد هستم
    سلام علیکم
    وبلاگ پرمحتوایی دارید
    التماس دعا
    سلام
    بی اختیار یاد پرنده های توی جادّه افتادم، دیدید چطور سرعت خودشون رو تنظیم می کنند و از جلوی ماشین رد می شن؟
    نمی دونم چقدر مرتبط بود با مطلبتون.
    بله استاد درست فرمودند،
    عقل و ایمان دو بال ما آدماست و پرواز هم تمرین بسیار لازم دارد، باید تمرین کرد تا با استفاده از این دو بال بتوان پرواز نمود، اینکه ما از پرواز می ترسیم، دو دلیل دارد، یا بالهایمان ضعیف است و یا تا به حال از این بالها استفاده نکردیم، باید پرواز را آموخت تا در سختی ها بلند شد و تعلّقات دنیایی را رها نمود و آسمانی شد.

    پاسخ:
    در تاییدات الهی باشید
    سلام مجدد
    دیدید سر کلاس ها دو نوع شاگرد وجود داره، یکی اصلا نمی خواد، اصلاً درست بر خلاف جریان کلاس پیش می ره، معلمش هر چی می گه، او سر ناسازگاری می ذاره و گوش نمی ده، در مورد این شاگرد، معلّم به محظ اینکه ازش امتحان گرفت و دید نمره کمی گرفته، او رو عقاب می کنه، امّا یکی هم هست که نمراتش چنگی به دل نمی زنه امّا سر ناسازگاری نداره، یا بد می فهمه و یا مشکلات به او اجازه نمی ده ویا... در مورد او، معلّم مثل رفتاری که با شخص اوّل داشت ندارد، بلکه از اونجا که به شرایط او آگاه هست و به برگشتش امیدوار است، با امتحانات مختلف سعی می کنه که او رو متنبّه کنه، او رو بیشتر پایبند به کلاس کنه، تا اولویّت اوّلش درسش باشه، برای همین ممکنه بارها او رو امتحان کنه،
    حکایت ما آدما هم همینه، ماها معاند و مخالف نیستیم، گناهانی که انجام می دیم از سر غفلت هست، از سر نادانیست، و خدا به احوال ما آگاه تر از خودمان است، پس با امتحانات مختلف ما را از خواب غفلت بیدار می کنه، چون امید به برگشت ما دارد.
    ببین چه خدای خوبی داریم.

    سلام همسنگر.خداقوت.
    بازهم تمثیل خیلی قشنگی استفاده کردید در کنار روایات.
    تو سختیا آدم باید همیشه یادش باشه که خدا برا چی خلقش کرده، برای عبادت . پس تو مشکلات هم نباید جزع و فزع کرد و باید صبر پیشه کرد و توکل بر صاحب وجود خودمون بکنیم که تنها دستگیر ما ، خودشه و بس.که اینها هم خودشون نوعی عبادت محسوب می شن.هر چی تو مشکلات و سختیها بیشتر آرامش خودمونو با یاد خدا حفظ کنیم در پیدا کردن راه حلش موفق تریم.
    تازه قر زدن و توهین کردن به دیگران نه تنها گره ای از کارمون باز نمی کنه و در کنارش خشم خدا رو هم بر می انگیزه، بلکه افرادی رو هم که ممکن بود بتونن تو حل مشکل بهمون کمک کنن با اون رفتارهای زشمتمون ازمون دور می شن.
    تقاضای مرگ تو سختیای دنیایی ، یعنی بی صبری و اینکه خدایا من از هدیه ای که بهم دادی و نعمت به این بزرگی(زندگی) راضی نیستم و این میشه کفر نعمت ، که نعمت ها رو هم با اینکارمون از کف خودمون بیرون می کنیم.
    یاعلی
    با ولایت زنده ایم، تا زنده ایم، رزمنده ایم

    پاسخ:
    پایدار باشید
    بیا دنبالم کارت دارم
    .
    .
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    حالا بیا دنبالم...

    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    بیا نترس من باهاتم...
    ..
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    بیا پایین تر..
    بیا حالا..
    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    .
    .

    نه بابا سر کاری نیس...
    بیا تو
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    یه خبر داغ داغ واست دارم..
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    .
    .
    دوس داری بدونی چیه اره؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .پس بیا...دیگه چیزی نمونده
    .
    .
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    چیه خسته شدی؟آره؟.
    .
    .
    .
    .
    .
    ........(_\.........
    .../_)...) \........
    ../ (....(__)......
    .(__)...oooO....
    Oooo..............
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    خوب حالا چشاتو ببند تا بگم
    1...
    .
    .
    .
    2...
    .
    .
    .
    3...
    .
    .
    .

    آپ کردم
    پاسخ:
    پایدار باشید
    من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بیمــــار تــــو را دیــدم و بیمار شدم

    تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب دل مایی ز چه بیمار شدی

    به روزم
    پاسخ:
    پایدار باشید
    عشقبازی
    عشقبازی به همین آسانی است . . . .
    که گلی با چشمی، بلبلی با گوشی،ر نگ زیبای خزان با روحی . . . .
    نیش زنبور عسل با نوشی، کار همواره باران با دشت . . . .
    برف با قله کوه، رود با ریشه بید ،باد با شاخه برگ، ابر عابر با ماه، چشمه ای با آهو . . .
    برکه ای با مهتاب و نسیمی با زلف . . . . .
    دو کبوتر با هم . . . .
    عشقبازی به همین آسانی است . . . .

    شاعری با کلماتی شیرین . . . .
    دست آرام و نوازش بخش بر روی سری، پرسشی از اشکی و چراغ شب یلدای کسی با شمعی . . .
    و دل آرام و تسلا و مسیحای کسی با جمعی . . . .

    عشقبازی به همین آسانی است . . . .
    که دلی را بخری، بفروشی مهری، شادمانی را حراج کنی، مهربانی را ارزانی عالم بکنی، و بپیچی همه را لای حریر احساس . . . . .
    گره ی عشق به آنها بزنی، مشتریهایت را با خود ببری تا لبخند .

    عشقبازی به همین آسانی است . . . . .
    پاسخ:
    پایدار باشید
    چی بگم؟؟؟؟؟؟؟:ا

    خداوند فقط یک ادم و حوا افرید .ادم و حوا بچه های کوچکی در باغ بهشت بودند .در واقع افریدن چنین باغ بزرگی بدون اینکه بچه ها در ان بازی کنند نمیتوانست معنایی داشته باشد.اما ان دو چیز گردی را از درخت دانش خوردند و بلافاصله به ادم های بالغی تبدیل شدند به این ترتیب برای مدت کوتاهی بازی های بچه گانه تعطیل شد

    البته به زودی ادم و حوای بالغ هم صاحب بچه و نوه و نتیجه شدند .بله!!!!!خداوند از این طریق دست به کاری زد که دنیا همواره پر از بچه باشد و به این ترتیب افریدن دنیای به این بزرگی هم با وجود بچه هایی معنی پیدا کرد که پیوسته در حال کشف ان هستند . به زبان دیگر خداوند همواره در حال افریدن دنیاست و با بدنیا امدن نوزادان این کار تا ابد ادامه خواهد داشت با بدنیا امدن بچه های جدید و تجربه کردن دنیا برای اولین بار انگار دنیا از نو افریده شده است.......
    پاسخ:
    پایدار باشید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی