سیــــاه مشــق

بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن .............. نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب

سیــــاه مشــق

بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن .............. نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب

سلام.
به "سیاه مشق" هایم خوش امدید.
دوستانی که لطف می کنید و نظر می گذارید، یه لطف دیگه هم بکنید و خصوصی نظر نگذارید تا دیگران هم بهره مند شوند مگه جایی که واقعا ضرورت داره.
ممنون از همه دوستانی که نظر می گذارند و من رو با کلماتی بیشتر آشنا می کنند.
پایدار باشید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۰ ثبت شده است

گنج در گنج

دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۰، ۰۴:۳۴ ب.ظ
در راهی قدم برداشته ام. نمی توانم بایستم. چون اقتضای راه بودن و در راه بودن، این است که در حرکت باشم. وقتی که حرکت می کنم باید به راهی بروم. به مقصدی. به هدفی. باید بتوانم راه های مختلفی را که هست، بررسی کرده و یکی را انتخاب کنم. اما من که نمی توانم به انتهای همه ی راه ها بروم تا بررسی اش کنم. باید نقشه ای داشته باشم. نقشه ای که ببینم این راه به کجا می رسد و آن یکی به کجا.. یادم می افتد که انکس که مرا در ابتدای این راه قرار داده ، به من گنجی عظیم هم داده. گنجی که می گفت هر گاه از او استفاده کنی ، گنج هایت چند برابر می شود . بازش می کنم. می گردم ببینم نقشه ی راه را از کجا باید پیدا کنم. چه کسی است که به من می گوید از کدام راه باید بروم. وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ [1] خود آنان صراط خداوند هستند. خود آنان راه هستند. وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ [2] خود آنان راه های خداوند هستند و من نباید از راه های دیگر پیروی کنم. وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّه‏ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ [3] آنان نه تنها صراط الله و سبیل الله هستند، بلکه هدایت کننده به خداوند نیز هستند.

پس باید پشت سر انان حرکت کنم. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ [4] وقتی قرار گذاشتم با خودم که پیروی از آنان کنم تا به راه اصلی برسم، در این راه، باید حرف انان را گوش کنم و گویی پدر من هستند و بر من ولایت دارند. إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ  [5]  اگر ولایت انان را بپذیرم ، انوقت است که سعی و تلاشم نتیجه بخش خواهد بود. این را خدایی که به من گنج قران داده بود گفته است: وَ إِنىّ‏ِ لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثمُ‏َّ اهْتَدَى‏ [6] . اری . این گنج را باز کردم و گنجی دیگر را یافتم. الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ  [7]
عید بزرگ غدیر ، بر شما مبارک و پر توفیق ان شاالله.
 در روز غدیر، پیامبر برای  انانی که جلوتر رفته بودند و آنانی که عقب مانده بودند، صبر کردند و بعد خطبه را ایراد فرمودند. نکند عقب بمانیم. و نکند کاسه ی داغ تر از آش بشویم و از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، جلو بزنیم.!!!

ثلاثه = سه

چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۱:۰۵ ق.ظ

داشتم روایات اهل بیت عصمت و طهارت رو میخوندم...به یه روایتی بلند و طولانی برخوردم ..هر چه بیشتر می خواندم بیشتر شیفته اش می شدم...در هر کلامشان انگار مثلثی را لحاظ کرده بودند و سه وجه این مثل رو بیان می کردند. هر جه در ان روایت بود عدد سه داشت... سه کس هستند که فلان ..سه چیز است که فلان ..سه چیز محبت انگیز است..از سه چیز باید بیزاری جست.. همه اش عدد سه داشت... چقدر شیرین و جذاب بود برایم..جندتاشو براتون می نویسم...ان شاالله به یه دسته بندی کلی تر که رسیدم، مفصل تر براتون می نویسم...

اولی اش در مورد دنیا و اخرت رو با هم داشتن هست...

ثَلَاثَةٌ مَنْ تَمَسَّکَ بِهِنَّ نَالَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ بُغْیَتَهُ. مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ وَ رَضِیَ بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ أَحْسَنَ الظَّنَّ بِاللَّه1

سه چیز است که هر که به آنها دست آویزد به آرزوهاى دنیوى و اخروى خود دست یابد: پناه بردن به خدا، خرسند بودن به قضاى خدا و خوش بین بودن به خدا

داشتم فکر می کردم که این سه تا یعنی چی و چه جوری این سه تا، عامل رسیدن من به ارزوهای دنیا و اخرتم می شه...

جالبیش اینه که می فرمایند: تَمَسَّکَ... تمسک یعنی چی؟ چنگ زدن به ریسمان الهی شنیده بودیم دیگه ...تمسک بالعروه الوثقی... 

دوست داشتم شما بیشتر برام توضیح بدید...


1. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1 ،ص 72    و    بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏75، ص: 230